۱۳۸۸ آذر ۷, شنبه

25نوامبر(4آذر روزجهانی مبارزه با خشونت علیه زنان)


خشونت سابقه ای به اندازه کل تاریخ بشریت دارد.نظیر داستان هابیل وقابیل و قربانی کردن دختران باکره برای انجام مراسم دینی و مذهبی.
حال تعریفی کلی از خشونت:«هرگونه عمل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت که لزوما یا محتملا منجر به آسیب یا رنج جسمانی،جنسی یا روانی بشود.تهدید به محرومیت و محدود ساختن آزاذی فرد در حیات اجتماعی و در قلمرو زندگی خصوصی.
انواع خشونت علیه زنان:
1- خشونت جسمی:این خشونت به شیوه های گوناگون چون کتک خوردن،شکنجه وقتل را دربرمی گیرد.این خشونت به هر گونه رفتار غیراجتماعی نیز اطلاق می شود که از لمس کردن بدن زن شروع می شود و گاهی تا مرحله تجاوز جنسی،جسم زن را مورد آزار قرار می دهد.
2- خشونت جنسی:به هرگونه رفتار غیراجتماعی اطلاق می شود که از لمس کردن تا تجاوز را دربرمی گیرد.
3- آزار جنسی:هر نوع توجه نشان دادن به بدن زن بدون توافق صریح یا ضمنی،مشروط بر آنکه ماهیت جنسی داشته باشد،آزار جنسی به شمار می رود.
4- خشونت روانی:رفتار خشونت آمیزی است که شرافت،آبرو و اعتماد به نفس زن را خدشه دار می کند.این رفتار به صورت انتقاد ناروا،تحقیر،بددهانی،تمسخر،توهین،فحاشی،متلک،تهدیدهای مداوم به طلاق دادن یا ازدواج مجدد کردن اعمال می شود.

متاسفانه آمارهایی که در دست ماست چندان علمی و مورد اطمینان نیست.خیلی به دنبال آمارهایی درباره استان خودمان و یا حداقل شهرستان ساری بودیم ولی متاسفانه نه دولت اجازه انتشار چنین آماری را می دهد و زنانی نیز که مورد خشونت قرار می گیرند به دلایلی چون حفظ آبرو سعی در پنهان کردن ماجرا دارند.
آماری که ارائه می شود توسط ارگانی وابسته به سازمان ملل تهیه شده است:
-از منزل تا بازار،اینها مکان هایی هستند که زنان ایران ممکن است مورد خشونت از سوی پدران،برادران،شوهران،پسران،نیروی انتظامی و مقامات دولتی باشند،بدون آنکه مجازاتی برای آنها درکار باشد.
گزارشی از یکی از مقامات رفاه اجتماعی حتی گویای آن است که بیش از نیمی از زنان از خشونت خانوادگی رنج برده اند و بیست و پنج درصد از جنسیت خود ناراضی اند.خشونت علیه زنان در منزل یا به دست موسسات رخ می دهد و گاهی اوقات به آنجا منجر می شود که خود زنان برای خلاص شدن از زندگی توام با خشونت به عنوان آخرین راه علاج به نحوی خشونت بار علیه خود اقدام می کنند.(برای مثال دست به خودسوزی می زنند.)فقط در سال 2001 مجموعا 565 نفر از زنان در جرایم حیصیتی وناموسی جان خود را از دست داده اند که 375 مورد از آنها خودسوزی های نمایشی زنانی بودند که وادار شدند خود را طعمه شعله های آتش سازند.خودسوزی به ویژه در استان های ایلام و خوزستان رواج دارد.
-گزارشگر ویژه در امر خشونت علیه زنان علل و عواقب آن را در سال 2005 در ایران مورد بررسی قرار داد.گزارش تفصیلی که متعاقب سفر ایشان تنظیم گردید مشاهدات قابل توجهی را جز به جز به صورت زیر شرح می دهد:
-پارامترهای جایگاه زنان در جمهوری اسلامی ایران ارتباط نزدیکی با اصول بنیادی زیربنایی تشکیل دولت دارد که هدف آن حفظکردن زنان از فساد و بازگرداندن منزلت آنان است.این به وضعیتی تناقض آمیز منجر شده که براساس آن از طرفی زنان به مشارکت در زندگی عمومی تشویق می شوند تا سیاست دولت در ارتباط با جنسیت مشروعیت یابد و از طرف دیگر این کار تحت نظر دقیق مقرراتی که برعلیه زنان تحمیل شده عملی می گردد.در نتیجه در مقایسه با سایر کشورهای درحال توسعه و همسایه زنان ایرانی از بهداشت،تحصیلات و تا حدی اشتغال و مشارکت سیاسی برخوردارند،اما زمینه برای ابراز وجود آزاد آنها مخاطره آمیز است.زنان به عنوان مادر قابل تحسین هستند اما در اتخاذ تصمیم درباره فرزندان خود اختیاری ندارند!آنها می توانند قاضی شوند اما برهیچ قضیه ی حقوقی ریاست ندارند.آنها می توانند رای دهند و برای مناصب دولتی انتخاب شوند اما نه مناصب ریاست جمهوری،رهبری و ...این وضعیت تناقض آمیز تنش و نیز مانعی برای برخوداری زنان از حقوق خود به عنوان اشخاص کامل از جمله حق آزادی از خشونت است.-گزارشگر ویژه توصیه های زیر را به جمهوری اسلامی ایران نموده است:برای اینکه حذف خشونت علیه زنان به عنوان موضوع سیاست عمومی در اولویت قرار گیرد و از جمیع اعمال خشونت آمیز علیه زنان،اعم از آنکه به وسیله عوامل خصوصی یا د.لتی ارتکاب شود جلوگیری به عمل آمده،مورد تحقیق و مجازات قرار گیرد.توصیه می شود که حکومت:
1-در خصوص خشونت علیه زنان به تحقیق بپردازد داده های مربوط به شیوع آن را جمع آوری کند.
2-تحقیقات کامل در خصوص خودکشی زنان جوان و رابطه ی آن با اشکال گوناگون خشونت علیه زنان به عمل آورد0
3-تضمین نماید که تمام موسسات و افراد دخیل در فعالیتهای تنفیذ قانون به دولت جواب گو باشند و اینکه به کلیه حقوق بشر و آزادی های بنیادی که در اسناد بین اللملی حقوق بشر مطرح شده احترام بگذارند.
4-ممنوعیت شکنجه را قویا و قاطعانه تنفیذ کند.جمیع ادعاها و اتهامات مربوط به شکنجه از جمله قضیه زهرا کاظمی را به طور کامل و علنا مورد تحقیق قرار دهد و مرتکبین را مسئول بشناسد .
5-ظرفیت مرکز مشارکت زنان را از لحاظ مالی و سیاسی تقویت کند تا سیاست ها وطرح هایی جهت پرداختن به خشونت علیه زنان،از جمله خودکشی ها حمایت نماید و به طور موثر نقش مهم مشورتی خود در هدایت سیاست و اقدام دولت در رابطه با خشونت علیه زنان را به عهده بگیرد.

-تحقیقی به عنوان « رابطه برخی عوامل جمعیت شناختی با خشونت مردان نسبت یه همسران خود در شهرستان اهواز که روی 153زن خشونت دیده انجام گرفته و یا تحقیقی دیگر به عنوان بررسی مشکلات جسمی و روانی زنان مضروب است.نتایج حاصله از این تحقیقات نشان داد که شایع ترین آثار خشونت به این زنان شامل مشکلات جسمی99درصد،43 درصد افسردگی شدید و 65درصد فاقد عزت نفس بالا بوده است.
در پژوهشی که یک محقق در زمینه خشونت خانگی در مورد مراجعان زن و قربانیان خشونت در مراکز مشاوره خانواده انجام داده،85درصد زنان براین اعتقاد بود که بدترین و وحشتناک ترین جنبه کتک خوردن از مرد صرفا خشونت جسمی نبوده بلکه خشونت روانی وحالت تری و احساس سرخوردگی است که آنان در حین کتک خوردن تجربه کرده اند.
اما تحقیق حاظر زنان خشونت دیده(متاهل)ساکن استان کردستان و شهرستان های سنندج،سقز،مریوان و...را تشکیل می دهد.جامعه نمونه با توجه به آمارجهانی خشونت،از جمع زنان متاهل انتخاب شده است و نتایج تحقیق به صورت زیر بوده است:
1-علت خشونت مردان از دیدگاه زنان متفاوت بوده ایت.زنان بی توای سواد عواملی چون دخالت اطرافیان همسر و مسائل مالی و اقتصادی را در خشونت موثر دانسته اند.
2-زنان خانه ددار علت خشونت شوهرانشان را مشکلات مادی و دخالت اطرافیان می دانستند در حالی که زنان شاغل بیشتر خصوصیات فردی و اخلاقی را مطرح می کردند.
3-زنان بیسواد و خانه دار عدم افشاگری خشونت شوهرانشان را ترس،از دست دادن سرپناه،عدم اطلاع از حقوق خود و اذیت و آزار دیدن خود ونزدیکان از همسرو ناامیدی از آینده عنوان کرده اند اما زنان در سطح سواد دیپلم و بالاتر و شاغلین عللی چون ترس از دست دادن آبرو و زشتی مسئله را نشانه ی عدم افشاگری خشونت عنوان کرده اند.

یافته های تحقیق:
الف:نحوه ی ازدواج
37درصد از زنان خشونت دیده اعلام داشته اند که از طریق خواستگاری معمولی ازدواج کرده اند.
43درصد اعلام داشته اند که ازدواج شان اجباری و تحمیلی بوده است.
20درصد از زنان فقط با علاقه ازدواج کرده اند.

ب:میزان علاقه مندی زن به شوهر(پس از خشونت):
55درصد از زنان خشونت دیده اعلام داشته اند هیچ علاقه ای به شوهر خود ندارند.
45درصد زنان با وجود خشونت همسر هنوز به وی علاقه مند هستند.

ج:وضعیت همسران
21.5درصد شوهران خشونت گر معتاد به مواد مخدر.27.2درصد شوهران خشونت گر دارای سابقه ی محکومیت کیفری هستند.48درصد شوهران خشونت گر دارای الگوهای رفتاری خشونت بوده اند(در خانواده شاهد خشونت گری پدر یا کس دیگری بوده اند.)

د:تمایل به طلاق و جدایی
- 58درصد زنان به طلاق وجدایی از همسر تمایل دارند و اما به دلایلی چون مخالفت والدین،زشتی طلاق از نظر فرهنگ و سنت رایج،نداشتن سرپناه و ناامیدی از آینده و آواره شدن خود وفرزندان از اقدام به طلاق خودداری می نمایند.
-41درصد این زنان نیز با وجود خشونت هیچ تمایلی به طلاق ندارند.و گروهی حتی خشونت شوهران را توجیه می کنند و شاید گاهی خود را مستوجب آن می دانند.تعداد کمی از زنان نیز اظهار داشته اند که:«شوهر خودمان است،اگر غریبه بود شکایت می کردیم»یا«تا صدایمان در نیاید و بهانه نگیریم آنها مارا کتک نمی زنند» ویا«خشونت در مرحله کتک مزه زندگی است،زندگی نباید یکنواخت باشد.»

عوارض خشونت بر زنان:
1-در تحقیق انجام شده 90.9درصد زنان از نظر روانی و روحی دچار آسیب و عارضه شدند.
2-71.5درصد زنان دچار عوارض جسمانی از جمله شکستگی،سوزاندن اعضای بدن،سقط عمدی جنین،چاقو زدن،معلولیت . سردردهای مزمن ومیگرنی و...شدند.

آمارهای سازمان حقوق بشر:
1-آمار در سطح جهانی نشان می دهد که از هر 3زن یک زن در جهان مورد ضرب وشتم قرار میگیرد.مجبور به روابط جنسی می شود و یه به صورتهای مختلف مورد سوءاستفاده از سوی نزدیکان خود قرار می گیرد.
2-یک زن از 7زن متاهل در سطح دنیا از سوی همسران خود مجبور به عمل جنسی می شوند و 25درصد اجبار به اعمال جنسی در زندگی زناشویی اتفاق می افتد.
3-طبق آمار سازمان بهداشت سالانه دو میلیون دختر در جهان ختنه می شوند.
4-دیده بان حقوق بشر گزارش می دهد که سالانه بین 200تا300هزار زن به اروپا قاچاق می شوند.
5-گزارش مستقل دیدهبان حقوق بشر خاورمیانه حاکی از آن است که زنان مهاجر کارگر در کویت غالبا مورد ضرب و شتم و ازار جنسی قرار می گیرند که به دلیل نداشتن کارت هویت قادر به بازگشت هم نیستند.
6-براساس گزارش سازمان عفو بین الملل هزاران زن در دنیا در درون زندان ها به طور نظام دار مورد تجاوز قرار می گیرند.

خلاصه کلام
فرهنگ حاکم بر جامعه زنان هرگونه بروز و افشاگری خشونت شوهران را محکوم می کند،به طوری که گاه زنان با جسارت خاص اعلام می کنند:20-30 سال است که ما کتک می خوریم،چندین بار دست و پایمان شکست اما حاظر نیستیم به فامیل بگوییم ویا از دست شوهرمان شکایت کنیم.
و یا فلان خانم به حدی صبور است که 30سال کتک می خورد ولی صدایش درنمی آید و حتی شوهرش را خیلی دوست دارد ویا زن باید تحمل سختی ها را داشته باشد.مردها ناراحتی های خود را با خشونت بر همسرانشان کاهش می دهند.
و افسوس وصد افسوس...

خدایا:
در برابر آنچه انسان ماندن را به تباهی می کشاند،آدمها را با نداشتن و نخواستن و نترسیدن و دانستن رویین تن کن.

۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

چهارپایه انتظار تورا می کشد

همیشه می گوییم خدا رحمان و رحیم است کمتر پیش می آید از جباربودن او یاد کنیم.ولی وقتی صحبت از انتقام می شود عده ایی فعالین حقوق بشر را خدا نشناس می خواند در صورتی که اینان قصد دارند جنبه رحمانیت پروردگار را به ما یاد آوری کنند. مادر احسان می گفت که در این 4 سال سختی زیادی کشیده و بعد از اجرای حکم به آرامش رسیده است. چرا خودمان را گول می زنیم. آیا اگر همان اول راضی به بخشش و عفو می شد به آرامشی زیباتر و پایدار تر از آرامشی که امروز با گرفتن انتقام کسب کرده نمی رسید؟

از بخشی از صحبت های مادر احسان بر می آمد که این رضایت ندادن دست خوش نوعی لج و لجبازی بوده! جالب این است که مادر احسان می گفت مادر بزرگ بهنود با من بد صحبت کرده یا پدر یا هرکس دیگر. آری ، این برای آدمی درد کشیده خیلی سخت است ولی آیا هدف ما رسیدن به آرامش است یا لج و لج بازی با افرادی که نمی دانند باید در این مواقع که هیچ کدام از دو طرف تمرکز روانی و اعصاب ندارند چگونه بر خورد کنند؟شاید تو با این موافق نباشی. شاید تو مادر احسان را تایید کنی . آره ، درسته تو عقیده خودت رو داری! شاید این حرف های من به خاطر این باشه که من در مقابل هر اشتباهی و جرمی با اعمال حکم اعدام مخالف بودم و هستم.

چند روز پیش 10 اکتبر روز جهانی مبارزه با حکم اعدام بود و بسیار تاسف بار بود که دقیقا فردای آن روز باید حکم اعدام بهنود شجاعی به اجرا گذاشته می شد. شاید خنده دار باشد ولی چه زمانی بهتر از این!!!

به موجب مفاد تبصره ذیل ماده 1210 قانون مدننی اصلاحی 1361،سن بلوغ در پسر 15 سال تمام قمری و در دختر 9 سال و حال آنکه مفاد ماده 1 کنوانسیون حقوق کودک مقرر می دارد " منظور از کودک افراد زیر 18 سال است" این تلقی در خصوص بلوغ در قانون مدنی و تعارض آشکار آن با ماده 1 کنوانسیون مذکور زمینه را برای اعمال مجازات های بسیار سنگین و خشن مانند اعدام ، شلاق، قطع اعضای بدن و سنگسار که در قانون مجازات اسلامی پیش بینی شده است در مورد کودکان فراهم می آورد و کودکانی که مرتکب هرکدام از جرائم فوق شده باشد به هیچ ممورد تخفیف یا استثنا قرار نمی گیرند و بدون توجه به وضعیت رشد جسمی ،ذهنی، عاطفی ، روانی و اجتماعی شان مانند بزرگشالان مسئول شناخته شده و مجازات می شوند. طبق ماده 37 کنوانسیون حقوق کودک و بند 5 ماده 6 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که جمهوری اسلامی ایران آن ها را پذیرفته و تصویب نموده اعدام افراد زیر 18 سال ممنوع شده و متعهد شده است که مجازات اعدام را در مورد جرم هایی که توسط افراد زیر 18 سال انجام می گیرد، اعمال نکند. طبق ماده 9 قانون مدنی این میثاق و کنوانسیون در حکم قوانین داخلی به شمار می آید اما متاسفانه شاهدیم که طبق آمارها ایران رتبه نخست در اعدام کودکان را از آن خود نموده و به رقم اعتراضات سازمان های بین المللی و فعالین حقوق بشر همچنان به این اعدام ها ادامه می دهد.

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

درآمد

خدا را می شناسم من از شما بهتر
شما را از خدا بهتر
خدا از هرچه پنداری جدا باشد
خدا هرگز نمی خواهد خدا باشد
نمی خواهد خدا بازیچه ی دست شما باشد
خدا هرگز نمی خواهد چنین آینه ی وحشت نما باشد

برگرفته از قطعه ی موسی و شبان